۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه

کنکور

بلاخره کنکور ما هم رسید و پنجشنبه 7 مرداد اون همه فشار تموم شد، البته از اون روز بیشتر اعصابم خرد شده ، چون بر خلاف همه من زیاد خوب ندادم و دقیقا آخرین نفر بودم که از جلسه آمدم بیرون، شاید قبول شم اما فکر نمیکنم آموزشکده بشه! درنتیجه مجبورم یا علمی کاربردی بخونم اونم رشته های مزخرف رو، یا سال آینده!
چمیدونم والا،حالا تا آخر مرداد که گفتن نتیجه ها میاد باید تو استرسش بمونیم!
و اما از شانس خیلی خوب ما که همیشه بهترین چیزا نصیبمون میشه، کارورزی امسال ما افتاده الموت قزوین تازه از 10 روز رسیده به 5روز. هه، میترسم یهو خیلی اذیت شن اینهمه واسه ما زحمت میکشنا،دیسک کمر و آرتروز و سکته قلبی و مغزی کنن از اینهمه فشار، البته دور از جون! والا از قدیم گفتن تنبل نرو به سایه، سایه خودش میایه!!!!! جریان اینه که ماه رمضون بهونه ی خوبی شده واسه اینا، حالا انگار نمیتونن بجای جمعه از چند روز زودتر شروع کنن که به ماه رمضون نخوره! ای بابا. فکر کنم 5روز میخایم پای دریاچه اوان چادر بزنیم و هی این بنده خدا از اولیگوتروف و دیستروف صحبت کنن!
شایدم تغییر رشته بدیم تو کارورزی و بریم آثار باستانی مثل قلعه الموت و ... رو ببینیم!
البته من بیشتر موافقم که تو باغ پشت آموزشکده چادر بزنیم که گونه های اندمیک رو حداقل خوب بررسی کنیم!
خدا بخیر کنه واقعا این 5روز رو! واسمون دعا کنید!

۳ نظر:

ریحانه گفت...

نه بابا همین آموزشکده قبول میشی... ندیدی چقدر تعداد کم بود قبولی بابا... بیخودی داری خودت و عذاب میدی

هادی سولقانی گفت...

سلام
امیدوارم هر کجا که هستی خوب و خوش و سرحال باشی.
از اینکه فکر می کنی که اردیبهشت بهترین ماه سالهخوشحالم.
حداقل تو تفکرات خودت می تونی به بهترین نحو زندگی کنی.
حتی اگر فکر می کنی که آدمهایی هم که تو اردیبهشت متولد شدند بهترین آدمهای روی زمین هستند باز هم خوشحالم که فکر می کنی.
به امید روزهای آفتابی

مرتضی میرزایی گفت...

هر چی باشه ماهش از شهریور بهتره!