۱۳۸۸ اسفند ۲۷, پنجشنبه

داستان انجمن علمی

چند وقتی بود میخواستم درباره اوضاع نا به سامان انجمن علمی از موقع تاسیسش که به اسفند 87 برمیگرده تا ثبت رسمی اون بعد از کلی درگیری ها با امور فرهنگی آموزشکده و درک هر روزه ی بندهای آیین نامه های وزارت علوم، که تا تیر 88 ادامه داشت بنویسم که نمیشد!
اگه بخوام منصفانه بگم تا زمانی که دکتر زارع بودند علنا با هر نوع فعالیت های انجمن علمی مخالفت میشد چون ایشون معتقد بودند که دانشجو فعالیت اضافه نکنه بابا جان، بیا درستو بخون برو دنبال خونه زندگیت، مگه بیکاری هی این اتاق اون اتاق کنی و ما رو هم به زحمت بندازی که بودجه بهت بدیم و اتوبوس بدیم و از ما کار بخوای! چون ایشون میدونستند و به معاونت هاشون هم فهمونده بودند که اولین جواب آری به درخواست های بعضی بچه های سر دستمال بند یعنی که دیگه باید تا آخرش باید باهاشون بریم!پس در نتیجه اینجور که من تو اون دوران فهمیدم دانشجو نباید کاری کنه یا اگه کاری میخواد کنه سرش به کار خودش باشه و با ما کاری نداشته باشه! واسه همین بود که یه ثبت انجمن 5-6 ماه طول کشید انگار میخواستیم کجا ثبتش کنیم!!!!
تا اینکه دکتر گشتاسب معاون شدند.از زمانی که دکتر معاون آموزشکده شدند اولین کاری که کردند دستور خرید برد اعلانات رو برای ما دادند که روز اول مهر امسال بود که برد وصل شد! و ما چون بی خانمان بودیم روی شوفاژ زیر برد سکنی کردیم تا اینکه با اصرارهای مکرر انجمن ، بلاخره دکتر اتاق کوچکی در بهمن ماه نزدیک آموزش به انجمن اختصاص دادند!
تمام فعالیت های انجمن داشت سر و سامون میگرفت، و همه چی طبق مقررات پیش میرفت!دکتر اوایل ترم قبل جلسه ای رو برای تعیین بودجه انجمن طبق برنامه های پیشنهادی ما برگزار کردند که من فکر میکنم اگر دکتر گشتاسب این کار رو پیشنهاد نمیکردند هیچوقت انجمن علمی خواب همچین جلساتی رو هم نمیتونست ببینه! خیلی زیبا بود زمانی که ببینی یک تشکلی که بعد از حدود 10-11 ماه از به را اندازیش میگذره حالا به جایی برسه که 3نفر از هیئت علمی و مسئول آموزش بیایند و در جلسه انجمن شرکت کنند و این فقط به خاطر مدیریت اصولی استاد عزیزم بود!
دکتر فضاهای جدیدی رو هم برای تشکل ها در نظر گرفتند که جای بسی خوشحالی بود که اینقدر تشکل ها در آموزشکده جدی گرفته شوند! و این موضوع با اولین جلسه دکتر گشتاسب با مسئولین پنج تشکل آموزشکده معنای بیشتری پیدا کرد که ما رو برای همکاری های بیشتر و فعالیت در چارچوب ضوابط و قوانین تشویق کردند و حمایت خود را دریغ نکردند!
از دیگر کارهای جالب استاد عزیزم این بود که آنقدر به کار خود اطمینان داشتند که در هفته 4ساعت برای گوش دادن به صحبت های دانشجوها آماده بودند و این از جمله کارهایی هست که کمتر رئیسی در مقام ریاست خودش انجام میده چون همه ما آدم ها از انتقاد ها و شکایت ها هراس داریم و همیشه دوست داریم برتری خود را به همه ثابت کنیم!
توی دوران کوتاه سرپرستی شون خوش درخشیدند و بیشتر تو دل همه ما دانشجوهاشون جا کردند!
و اما الان آموزشکده رئیس دیگری به خود میبیند... امیدوارم دکتر فاضل مثل رئیس های قبلی همیشه تو راهرو ها ندوند از ترس اینکه 4 تا دانشجو ایشون رو ببینند،امیدوارم دکتر فاضل وقتی هم برای دانشجوهاشون بذارند، امیدورام دکتر فاضل به حرفی که در جلسه معارفشون زدند که میخوان کار کنند،عمل کنند. امیدوارم دکتر فاضل به قشنگی های آموزشکده بیفزایند،امیدوارم دکتر فاضل هم تشکل های دانشجویی رو جدی بگیرند و از فعالیت های اصولی دانشجویی هراس نداشته باشند، امیدوارم دکتر فاضل امید ما رو ناامید نکنند.
بعد از دکتر گشتاسب و کارهای بزرگی که انجام دادند که فکر میکنم آموزشکده مدت ها بود که ندیده بود به خودش رنگ زندگی رو ، آمدن رئیس جدید مسئولیت رو برای ایشون زیاد میکنه و سنگین!
اما فقط امیدوارم مثل همیشه !